برای تو

گفته بودم که می توانی با من بیایی و نیامدی. ترسیدی گرفتار خیالات بشوی. تو خودت خوب می دانی که خواب، وادی خاصی است - که تنها می شود با زبان خواب تعریفش کرد. این پدیده شگفت انگیز اکتسابی نیست. تجربه در آن امکان پیدا نمی کند. نمی شود برای دیدن یا ندیدن تمرین کرد. خواب، تنهاترین تجربه مرگ است، همین. تا وقتی چشمهایت بازند، تا وقتی مردمک هایت بی قراری می کنند، نمی توانی خواب ببینی. خواب دیدن چشم دیگری می خواهد. گفته اند که؛ شاید زندگی این جهان نسبت به آن دنیا خوابی باشد و انسان آنگاه که بمیرد، حقیقت چیزها برخلاف اکنون بر او آشکار شود. نمی دانم این نقل قول از کیست، اما تاثیر خودش را گذاشته؛ خواب و بیداری توأم اند،
                                                         اندکی سایه، احمد بیگدلی

 

این را برای تو نوشتم، فقط برای تو یک نفر.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد